1- دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف 2- دانشگاه صنعتی شریف
چکیده: (7271 مشاهده)
بانکهای مرکزی برای هدفگذاری تورم با مشکل تفکیک جزء مزمن و نوسانی شاخصهای قیمت مواجه هستند. شاخصهای قیمت، تصویر دقیقی از اثر سیاستهای پولی و مالی بر تورم در اختیار سیاستگذار قرار نمیدهند. لذا تعریف شاخصی که بتواند منعکسکنندۀ چگونگی اثرپذیری از سیاستها به ویژه سیاستهای پولی باشد، ضرورت پیدا میکند. روشهای آماری متداول برای تفکیک جزء بلندمدت تورم از بخش نوسانی آن دارای اِشکال اساسی عدمانطباق با تئوریهای اقتصادی است. در این مقاله با استفاده از روش کواه و وهی که مبتنی بر منحنی فیلیپس عمودی در بلندمدت است و در چهارچوب یک مدل اقتصادسنجی SVAR با دادههای فصلی دو متغیر تورم و تولید حقیقی، جزء مزمن تورم از جزء نوسانی آن برای سالهای 1370 تا 1387 تفکیک میشود. سپس با استفاده از مفهوم نسبت هزینه جایگزینی اهداف نشان داده میشود که با توجه به عدم امکان کاهش جزء بلندمدت تورم به دلیل تعادل سیاسی شکل گرفته بین دولت، مردم و بانک مرکزی، کاهش در جزء نوسانی تورم علاوه بر کاهش در تورم مشاهده شده، موجب اثرگذاری مثبت بر رشد تولید نیز خواهد شد. طبقهبندی E31,C53,C32 :JEL
تاریخ دریافت مقاله: 1389/5/13 تاریخ پذیرش مقاله: 1389/9/8