این تحقیق به هدف به دست آوردن برخی شواهد آماری در رابطه با ماهیت سیاستگذاریهای مالی و پولی در اقتصاد ایران انجام گرفت. عوامل اقتصادی و سیاسی مختلفی به عنوان متغیرهای بالقوه تأثیرگذار بر رفتار متغیرهای پایه پولی و مخارج دولت انتخاب گردید و به منظور محاسبه احتمال ورود پسین و توزیع پسین ضرایب آنها از روش میانگینگیری بیزین مدل استفاده شد. از مهمترین نتایج به دست آمده سلطه درآمدهای نفت بر تغییرات مخارج دولت، عدم حساسیت مخارج دولت و پایه پولی به تغییرات تولید در بخشهای مختلف، عدم تغییر مخارج دولت در نتیجه تغییر تورم، انبساط پایه پولی در نتیجه افزایش تورم و افزایش متوسط نرخ رشد پایه پولی در دوره ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ است. لذا به نظر میرسد واکنش سیاستگذاران به تغییرات تولید یا قیمتها سازگار با توصیههای اقتصاد کلان نیست و رویکرد اقتصادی رئیسجمهور تاثیرگذارتر است. کلیدواژهها: سیاستگذاری پولی، سیاستگذاری مالی، درآمد نفت، تورم، رشد تولید، میانگینگیری بیزین مدل طبقهبندی JEL: C11، O40، E62، E52